اس ام اس و جوک داغ فانتزی جدید

ﯾﮑﯽ دیگه ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻡ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺑﺮﻑ ﻭ ﺑﻮﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﭘﺎﻡ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺘﻮﻧﻢ ﺣﺮﮐﺖ کنم و ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻢ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ول کنید و ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ … ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮﺭﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻦ ﺑﮕﻢ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ … ﻣﻨﻮ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ … ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻥ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺬﺍﺭﻥ …
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﮔﻤ بشن ﻭ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ کنه ﻭ ﺍﻭﻧﺎ ﻓﺮﺍﺭ کنن و ﻣﻮﻗﻊ ﻓﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮔﯿﺮ کنن ﺑﻌﺪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﯾﻪ ﺷﻠﯿﮏ ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﯿﺮﻩ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﻭﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺗﻔﻨﮓ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﯾﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ …
خورشید ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﯿﮑﻨﻪ !
اصغر فرهادی برو از خدا بترس …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که وقتی اعصابم خورده بزنم مخاطب خاصمو لهش کنم بعد پلیس بیاد منو بگیره بندازه زندان ، منم از زندان فرار کنم در حین فرار از پشت تیر بخورم و از هوش برم و وقتی به هوش میام ببینم روی ویلچر نشستم و از دماغ به پایین فلج شدم که درس عبرتی بشه برای سایرین !
.


.
یکی از فانتزیام اینه که با یه بوکسور دعوام بشه بعد برای انتقام برم تو یکی از مسابقاتی که شرکت کرده ثبت نام کنم بعد برم مسابقه بدم همرو شکست بدم اونم همرو شکست بده … همش با هم چشم تو چشم باشیم و برسیم فینال ، اونم تا حد مرگ منو بزنه ؛ همش هم به نقاطی که آسیب دیدم بزنه … بعد من با صورت خونی و کبود وقتی که فقط صدای سوت و تپش قلبمو میشنوم یاد حرفای پدر مرحومم بیفتم … مخاطب خاصمو کنار رینگ ببینم که با گریه میگه : حاجی دیگه ادامه نده که در این حین یهو خر شم و پاشم بزنم دهن بوکسورو آسفالت کنم و داور دستمو بگیره بالا و مسابقه رو ببرم !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه زن بگیرم اسمش ستاره باشه بعد سرش یه هوو بیارم اسم اونم ستاره باشه بعد برم یه گوشه ی اتاق بی‌خیال بشینم و جنگ ستارگان ببینم !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که با یه پورشه تصادف کنم که راننده ش یه دختر چشم و ابرو مشکیه با قد ۱۸۰ بعد اون سریع پیاده بشه بگه تورو خدا ببخشید هزینه اش هرچی باشه تقدیم میکنم و … منم همون لحظه از ماشین پیاده بشم عینک آفتابی پلیس رو از چشمم بردارم بگم برو به پول نیاز نیست فقط از این به بعد بیشتر دقت کن ! بعد اون از این رفتارم تحت تاثیر قرار بگیره و عاشقم بشه ؛ منم بش اهمیت ندم و تو افق محو شم …
(خاک بر سر بی جنبم بکنم که لیاقت ندارم)
.

فانتزی

فانتزی های ذهن من :
وقتی تنها میشی دوستاتو از اینترنت دانلود کنی …
روزا که پشه ها خوابن بری بالا سرشون ویز ویز کنی …
موهاتو بزنی قهر کنه درنیاد …
از خودت فرار کنی گم شی …
برق بره با بزرگترش بیاد …
اشتهات کور شه ببریش مدرسه نابینایان !

.
.
یکی از فانتزیام اینه که بابام بفهمه سیگار میکشم بعد بیاد بزنه تو گوشم بگه کصافط چرا سیگار میکشی ؟ برو آب پرتقال بخور ! منم بگم ترجیح میدم سیگاری رو بکشم که صادقانه روش نوشته : سرطان زا تا آبمیوه ای رو بخورم که روش به دروغ نوشته : ۱۰۰% طبیعی … بعد بابام اشک تو چشماش جمع بشه و منم یه لبخند نرمی بزنمو تو دود سیگارم گورمو گم کنم که دیگه با پدرم اینجوری صحبت نکنم …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که رئیس یه شعبه بزرگ بانک بشم بعد بهم پیشنهاد اختلاس کنن ولی من قبول نکنم بعد شب که دارم تو خیابون با ماشینم برمیگردم خونه (پراید سفید) یهو موبایلم زنگ بخوره و همونایی که بهم پیشنهاد دادن بهم بگن ما دختر همسایه رو گروگان گرفتیم اگه واست مهمه بیا به این آدرس بعد من با مُشت بکوبم رو فرمون و داد بزنم لعنتی ! بعد موبایلو پرت کنم تو خیابون بعد داشبورد ماشینو باز کنم و خشاب تفنگمو پر کنم بعد برسم به اون برجِ نیمه کاره و متروک و داد بزنم کجایین لعنتیا ؟؟؟ بعد یهو ببینم دختر همسایمونو با طناب آویزون کردن به سقف اونم هی داد میزنه بعد ۷ و ۸ نفرم دورم کنن بعد من همشونم تا سرحده مرگ بزنم و برم طنابو باز کنم که یهوو یه چاقو بره تو شیکمم بعد ببینم کاره دختر همسایمون بوده و درحالیکه خون داره فواذه میزنه بهش بگم چرا با من این کارو کردی ؟ اونم یه لبخند کثیف بزنه و بگه اینا همش نقشه بود ، من با اونا همکارم بعد درحالیکه داره میره بهش بگم Game Over … اونم تا برگرده به من نگاه کنه منم کنترل بمبو از تو جیبم در بیارم و ساختمونو منفجر کنم !
.
.
یکی از فانتزی های من اینه که دیگه به چیزای فانتزی فکر نکنم و یه کم جدی باشم ، ناسلامتی سنی ازم گذشته …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه فرش پونصد شونه بگیرم بعد هرشب سرمو بذارم رو یکی از شونه هاش …
فکر میکردم تحریم ها حداقل تا دوسال دیگه رو من اثر نذاره …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که موقع امتحانات پایان ترم به غلط کردن نیفتم …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که چندتا دختر سر من دعوا کنن و همدیگرو بزنن بعدش من یهو با گریه داد بزنم و بگم بسسسس کنید دیگه !!! بعد یهو همه آروم شن و به من نگاه کنن بعد همشون بیان منو نوازش کنن تا حالم بهتر شه بعدش من که دیگه متعلق به همشون شدم با صلح و دوستی کنارشون میمونم ، اونا هم همدیگرو دوس دارن ! دوشواری هم نداریم …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که با پرواز ۴۴۴ ساعت ۴ برم آمریکا بعد هواپیما که پرواز کرد یهو یکی از جاش بلند شه داد بزنه هیچکی از جاش تکون نخوره ! هواپیما رباییده شده توسط من ! بعد یهو دختر همسایمون از بین جمعیت جیغ بزنه زن و بچه شروع کنن به گریه بعد مهماندار (ترجیحا دختر با قد بین ۱۷۶ تا ۱۸۲ مسلط به زبان فرانسه) بیاد دره گوشه من بگه تورو خدا یه کاری بکن اینجا همه زن و بچن ! بعد من از جام بلند شم اون رباینده رو بکشم بعد یهو خلبان تیر بخوره و درحالیکه داره جون میده سویچ هواپیما رو بده به من و بگه کاره خودته بعد تموم کنه بعد من با بدبختی هواپیما رو نجات بدم و بشونمش تو محلمون بعد همه مسافرا بیان دورم بوسم کنن و این حرفا بعد اون مهمانداره بیاد بهم بگه با من ازدواج میکنی ؟ بعد من یه نگاهی به دختر همسایموون بکنم و با یه لبخند نرم بهش بگم همیشه بهترین ها برای من بوده اگه مال من نشدی حتما بهترین نبودی … بعد برم پیش دختر همسایمون و اونم بپره بغلم به اونم همینو بگم اونم سکته کنه بمیره ؛ بعد منم موبایل جی‌ ال‌ ایکسو راحت از جیبم دربیارم بعد بگم من امیر هستم مامور امنیت پرواز ، منطقه پاک سازی شده بعد تشویقی ۲هفته بهم تعطیلات تو افق بخوره برم تو دود هواپیما محو بشم !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که وقتی با زنم دعوام شد خودمو کنترل کنم ، نازش کنم و بزارم بخوابه …
وقتی خوابید قشنگ برم سر وسایل آرایشیش با ریملش کفشامو واکس بزنم … کرم دور چشم و شبشو بمالم به تایرای ماشینم … با مداد سیاه دور چشمش خشای روی کفشمو پر کنم … با دستمال مرطوبشم میتونم میز کامپیوترمو قشنگ تمیز کنم ، با موچینش یه حالی به موهای دماغم بدم …
.

.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﻻﺕ ﭘﺎﯾﻨﺶ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ :
ﻣﺮﺩﯼ ﻧَﺒُﻮَﺩ ﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﭘﺎﯼ ﺯﺩﻥ ، ﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﺑﮕﻴﺮﯼ ﻣﺮﺩﯼ
ﺑﻌﺪ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﺪﻡ ﺑﺮﻡ !!! ﻣﺎ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺁﺩﻣﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که پلیس تو ایست بازرسی ماشینم رو نگهداره بگه اسم ؟
بگم عباس
بگه نام پدر ؟
بگم عباس علی
بگه فامیلت چیه ؟
بگم عباسی
بگه از کجا میای ؟
بگم عباس آباد
بگه کجا میری ؟
بگم بندر عباس
پلیسه شاکی شه بگه احمق منو سرکار گذاشتی ؟؟؟
بگم نه به حضرت عباس …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که وقتی پورشه پانامرا دیدم با عجله سوار شم بگم چرا دیر اومدی ؟ بعدش که راننده رو دیدم بگم : اَ اَ اَ ببخشید فک کردم بابامه ؛ بعد پیاده شم …
.
.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺩﻭﺗﺎ مخاطب نیمه خاص ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ یکیشون ﺩﻋﻮﺍﻡ ﺑﺸﻪ و وقتی ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ میاد جلو ﮐﻪ ﺟﺪﺍﻣﻮﻥ ﮐﻨﻪ ﯾﻪ ﭼﮏ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﺰﻧﻢ ﺑﮕﻢ : ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻧﺪﺍﺭﯼ ؛ ﺑﻌﺪ ﺟﻔﺘﺸﻮﻥ ﺩﺳﺘﺎﻣﻮ ﺑﮕﯿﺮﻥ ﺑﮕﻦ : آقا تورو خدا باهامون ﺑﺎﺵ ، ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻤﻮﻥ ﺑﺎﺵ ؛ ﺑﻌﺪ ﻣﻨﻢ با کلی منت ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﻢ …
.
.
فانتزی دوران مدرسه من این بود : اون مغازه بزرگ لوازم تحریر سرکوچه مدرسه مال من باشه !
.
.
یکی از فانتزیام اینه یه دختری به نام دریا بیاد میونه ی منو با اولین عشقم که اسمش دنیائه به هم بزنه بعدشم اولین عشقم منو ترک کنه بره ، منم یه گیتار بردارم برم ترمینال شرق سوار اتوبوسای شمال شم بیام شمال از سر ترمینال یه تاکسی بگیرم بیام لب دریا بعشدم گیتارو از کیسش دربیارم بشینم رو شنا ، راستی آتیشم روشن کنم … بعد همزمان هم گیتار بزنم هم این شعرو بخونم : دریـــــــــــــــــــا اولین عشق مرا بردی ، دینــــــــــــــــا دم به دم مرا تو آزردی …

منبع:

http://buy-eessay-online.com

فانتزی های من …

یکی از فانتزیام اینه که :
بابام ساعت ۴ صبح بیدارم کنه و بگه : پاشو سحره !
منم بیدار شم !
و به خوبی و خوشی سحری بخورم !
شما مشکلی داری !؟
چرا تو حریم خصوسی مردم دخالت می کنی آخه ?

یکی از فانتزیام اینه که
اسم بچم رو بذارم سپنتا !
وقتی خانوم معلمشون صداش میکنه سپنتا !
کل بچه های کلاس یک صدا بگن ۱۵ تا ?
?

یکی از فانتزیامم اینه شام املت داشته باشیم بعد با گوشیم *۱۱۱# رو بگیرم املتمون تبدیل به پیتزا شه !
الان تابلوئه شام املت داریم ولی خطم همراه اولِ یا بیشتر توضیح بدم ؟ ?

یکی از فانتزیام اینه که برم با اسلحه تو یه بانک چند تا تیر هوایی بزنم بعد و بگم همه بخوابین رو زمین ( در اون حین دخدر همسایمون هم تو گروگان ها باشه ، بنده خدا اومده شهریه دانشگاهشو بریزه ! )
یه ساک بدم به متصدی بانک و بگم هرچی پول هست بزیز تو ساک !
در حالی که داره پولارو جمع میکنه ، صدامو تغییر بدم و اسلحه رو بگیرم سمت دخدر همسایه و بگم بیا اینجا ببینم ! بعد اونم با ترس و لرز میاد ، میگم دانشجویی شما ؟ میگه عآره ، به خدا اومدم شهریه ام رو بریزم !
بگم عــه ! پس اومدی شهریه بریزی پس ؟ اونم بگه عآره !
بعد به متصدی میگم هی ، یارو ، شهریه این خانوم رو هم همین الان بریز ، فیش دخدر همسایه رو هم میدم بهش که مهر بزنه و تایید بانکی کنه که بعدا داستان نشه ?
در همین حال که من حواسم پرت شده ، متصدی وسوسه بشه بخواد دکمه دزدگیر رو بزنه !
بعد متوجه شم و یه تیر بزنم بهش ، اونم در حالیکه داره جون میده یهو دکمه رو بزنه !
بعد پلیسا متوجه شن و بریزن محاصرم کنن و رئیس پلیسا با یه بلندگو داد بزنه بگه اینجا محاصره شدی هیچ راه فراری نداری خودتو تسلیم کن !
بعد منم بگم اگه تا ۳۰ دیقه دیگه یه هلیکوپتر برام نفرسین یکی یکی گروگانارو میکشم ، پلیسا هم قبول کنن و یه هلیکوپتر بفرستن و من در حالیکه یه ساک پر از پول و با یه گروگان به سمت هلیکوپتر میرم یهو از پشت با تیر بزنن منو بعد ساک پر از پول پخش بشه تو هوا و مردم تمام پولارو وردارن و شلوغ پلوغ بشه اوضاع !
بعد منم با حالت دراز کش در حالی که همینجوری داره خون از بدنم میره ، خودمو سمت هلیکوپتر برسونم و برم تو افق محو شم ?
شاید بگید دخدر همسایه چی شد ؟
من به یارو گفتم شهریه اش رو اوکی کنه ، تا دخدر همسایه بره خانوم مهندس شه ، فرد مفیدی واسه جامع اش بشه ، و همچنین شاید تو فانتزی های بعدی کمکم کنه ?
پیام اخلاقی :
من خودم به خاطر نداشتن شغل مناسب مجبور به این کار شدم ، الانم پشیمونم
به خانواده ها هم توصیه میکنم مراقب فرزنداشون و تغییر رفتار اون ها باشن و همیشه با مامورین زحمت کش نیروی انتظامی همکاری و تعامل داشته باشن ?

یکی از فانتزیام اینه که با یه بوکسور دعوام بشه بعد برای انتقام برم تو یکی از مسابقاتی که شرکت کرده ثبت نام کنم بعد برم مسابقه بدم همرو شکست بدم اونم همرو شکست بده . . .
همش با هم چشم تو چشم باشیم و برسیم فینال ، اونم تا حد مرگ منو بزنه ؛ همش هم به نقاطی که آسیب دیدم بزنه ! بعد من با صورت خونی و کبود وقتی که فقط صدای سوت و تپش قلبمو میشنوم یاد حرفای پدر مرحومم بیفتم ! مخاطب خاصمو کنار رینگ ببینم که با گریه میگه : حاجی دیگه ادامه نده که در این حین یهو خر شم و پاشم بزنم دهن بوکسورو آسفالت کنم و داور دستمو بگیره بالا و مسابقه رو ببرم !

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ
ﯾﻪ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺑﺨﺮﻡ ﻭ ﺗﻮﺵ ﺍﺳﻤﺎﺭﺗﯿﺰ ﺑﺮﯾﺰﻡ !
ﺑﻌﺪ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻤﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ؟
ﺑﮕﻢ : ” ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ، ﻫﻤﻮﻥ ﺳﺮﺩﺭﺩﻫﺎﯼ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ . . . ”
ﺑﻌﺪﻡ ﭼﻨﺪﺗﺎﺷﻮ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺑﮕﻢ : ﺁﺁﺁﺁﺁﺁﻩ |:
ﻻﻣﺼﺐ ، ﻋﻨﺪﻩ ﮐﻼﺳﻪ !
خخخخخخخخخخخ

یکی از فانتزیام اینه که
در حال رد شدن از خیابون هستم ، یه لحظه چشام سیاه میشه !
چشم هامو باز میکنم ، می بینیم ۳،۴ نفر دورم جمع شدن ، میگن حالت خوبه !؟
به نظر میاد تصادف کردم ، در حالی که همه نگران حال منم ، یکی میپرسه آقا شما اسمت چیه ؟ یه شماره تماسی از خانواده ، چیزی . . .
هرچی فکر میکنم چیزی یادم نمیاد !
آخرین چیزی که یادم میاد اینه که یه موتوری خلاف اومد و بهم زد ، بعد دیگه هیچی نفهمیدم . . .
یهو یکی میاد وسط ، داد میزنه ، وایی ، عباص ، چه بلایی سرت اومده عآخه ؟
بله صدای دخدر همسایه است ، صداش آشناس ولی نمیدونم دخدر کدوم همسایس ?
در همین حال . . .
در همین حال . . .
ای بابا ?
چرا یادم نمیاد ?
آقا من حافظمو از دست دادم جدی جدی ?
چی میخواید از جونم عآخه ?
کمک کنید حافظمو به دست بیارم به جای این مسخره بازیا ?

یکی از فانتزی های من اینه که دیگه به چیزای فانتزی فکر نکنم و یه کم جدی باشم ، ناسلامتی سنی ازم گذشته . . . ?

یکی از فانتزیام اینه که :
یه آموزشگاه تعلیم رانندگی بزنم ، رو درش هم بدم یه پارچه بزنن با متن زیر :
بانوانی که پارک دوبل را طی دوره ی یک ماهه فرا گیرند از پنجاه درصد تخفیف ویژه ی ما برخوردار خواهند شد ?

یکی از فانتزیای عجیبم اینه که
توی مراسم American Music Awards بین جمعیت نشسته باشم بغل Psy ( همونی کُره ایه که گانگنام استایلو خونده ) ، برگرده بهم بگه : داش عباص ، خداییش کارت خیلی درسته ها ، هلاکتم به مولا !
منم سوئیچ پرایدمو پرت کنم تو صورتش بگم : بیا بدبخت پاچه خوار !
فقط یادت باشه زیر صندلی راننده یه خورده پوست پسته ریخته اونارم تمیز کنی !!
بعدش رومو بکنم سمت Eminem و بگم : میبینی داداش ، یه مشت لاشخور دور مارو گرفتن ، هععععییییی . . .
از اونورم مدونا در حالی که روی صحنه داره با اصغر فرهادی دست میده و روبوسی میکه اعلام کنه : جایزه بهترین آلبوم سال ، جاستین بیبر !
جاستینم سریع بیاد روی صحنه و بگه چه آهنگی براتون بخونم ؟
منم از لابلای جمعیت داد بزنم : آهوی دارم خوشگله رو بخون ?
یهو سالن بره هوا و درعین نا باوری جاستین بیبر از تو جیبش یه قمه در بیاره این هوا ( دقیقا این هوا )
Eminem داد بزنه بگه : عباص T این پسره ی قـــــــمه داره ، بپا . . .
منم که دستم خالیه با گوشیم آهنگ ” قیصر ” مسعود کیمیایی رو میذارم و به جاستین میگم : گوش کن جـَـوون ، نامرد باید از بازوی آدم بترسه ، نه از چاقوش . . .
اونم که تحت تاثیر قرار گرفته و توی چشماش اشک مثلث زده میاد و بهم میگه : من میخوام تو رکاب شما باشم ، منم با بغض بگم : اول باید مرد بشی و رومو برگردونم . . .
اونم قمه رو بکنه تو قلبمو فرار کنه . در اون لحظه همه بیان بالا سرم من بگم : یه نخ سیگار بهم بدین !
۵۰cent میاد و بهم سیگار میده منم یه نیگا بهش میندازم و میگم : یادم نبود ، تو ترکم !
Eminem هم بگه : مرتیکه مارو اسکل کردی ؟
منم یه لبخند نرم بزنم و عینک سه بعدی بذارم رو چشمام و یه سلام نظامی بدم و بمیرم . تو اون کش و قوس محمد اصفهانی از لای جمعیت میاد بالا سرمو میخونه :
دنیارو با همه ی خوب و بدش
با همه زندونی های ابدش
پشت سر گذاشتن و رها شدن
رفتن و سری توی سرا شدن
تو همون حین هم زوم دوربین آروم آروم کم میشه و همه خانوادگی تو افق محو میشن . . .
سوالی نیست ؟
ممنون از اینکه این فرصت رو به بنده دادید !
با تچکر

فانتزی های من

یکی از فانتزی هام اینه که وقتی اعصابم خورده بزنم مخاطب خاصمو لهش کنم بعد پلیس بیاد منو بگیره بندازه زندان ، منم از زندان فرار کنم در حین فرار از پشت تیر بخورم و از هوش برم و وقتی به هوش میام ببینم روی ویلچر نشستم و از دماغ به پایین فلج شدم که درس عبرتی بشه برای سایرین !

یکی از فانتزیام اینه که یه فرش پونصد شونه بگیرم بعد هرشب سرمو بذارم رو یکی از شونه هاش . . .
فکر میکردم تحریم ها حداقل تا دوسال دیگه رو من اثر نذاره ?

یکی از فانتزیام اینه که
فردا اولین روز ماه رمضون ، این دخدر همسایه برامون آش بیاره ، من برم دم در ، یهو هول شه آش از دستش بیفته ، خلاصه زندگیمون رو گند برداره ?
بعد در حالی که صداش میلرزه بگه ببخشید عباص آغآ
منم صدام رو بندازم تو گلو و بگم :
نه بابا ، اشکال نداره ، پیش میاد دیگه ، فدای سرت !
بعد برم شلنگ آب رو بیارم ، یه جارو هم بهش بدم ، بگم اینجارو تمیز میکنی ، مثل اولش برق بیفته ?
والا به غرآن ، عآخه این زن زندگی میشه ؟ نمیشه دیگه
بعد داداشاش با چوب تا افق دنبالم کنم ?
ولی یه دخدر همسایه داریم ، اصن روزه نمیگرن که نذری بدن ، خدایا خانوادشون رو به راه راست هدایت کن ، قول میدم اگه آش از دستش افتاد خودم جلو درو تمیز کنم ?

فانتزی های ذهن من :
وقتی تنها میشی دوستاتو از اینترنت دانلود کنی !
روزا که پشه ها خوابن بری بالا سرشون ویز ویز کنی !
موهاتو بزنی قهر کنه درنیاد !
از خودت فرار کنی گم شی !
برق بره با بزرگترش بیاد !
اشتهات کور شه ببریش مدرسه نابینایان !

منبع:

http://buy-eessay-online.com

فانتزی من اینه

فانتزی من اینه که ی بارم که شده روغن توی ماهی تابه رو خالی کنم و تخم مرغا همراش نریزه

خداییش خیلی عذاب آوره، بعضی وقتا تا 2 روز افسردگی میگیرم

……………………………….

 

فانتزي من اينه كه داييم يه پسر داشته باشه كه اسمش ” علي ” باشه بعد هر وقت مي خوام تو خونه در موردش حرف بزنم چون خيلي علي تو فاميل داريم بگم “علي دايي”. بعدشم ذوق مرگ بشم.

 

……………………………….

 

فانتزی من اینه که مدیرمون بچه شو یه روز بیاره مدرسه…یوهاهاهاهو

فانتزی

یکی از فانتزی هام اینه که درس بخونم جراح بشم. تو اتاق عمل به این پرستارا که به دکترا وسیله میدن بگم پنس… چاقو… اونم همینطور که از قیافه ی عصبیه من هل شده اینارو بم بده تند تند بعد یهو بگم بوس!

میخام ببینم چیکار میکنه!

 

……………………………….

 

آقا فانتزیم اینه یه روز یکی عاشقم بشه.بهش بگم عاشق چی من شدی؟بگه تو باهمه دخترا فرق میکنی این تفاوتت چشم منو گرفت.منم باخوشحالی بگم چه تفاوتی.اون بگه تو کلیپس استفاده نمیکنی این تفاوت بزرگ توءه.منم چون اعصاب ندارم میرم یه کلیپس بزرگ میگیرم میزنم.میگم حالا بگرد دنبال یه متفاوت تر

والا

……………………………….

 

یکی از انتزیام اینه که بعد یه شکست عشق انقدر تو یه کافی شاپ بشینم که صاحبش بیرونم کنه بعدم من بهش بگم : باشه ! همه منو بیرون کردن ،یکی از قلبش ، یکی هم از کافی شاپ !!!

بعدش اونم با یه حالت خسته ای یه چک بخوابونه زیر گوشم که تا افق بندری بزنم ~_^

……………………………….

 

چرا درِ یخچالو شیشه ای نمیسازن تا قبل از باز کردن بفهمیم چیز جدیدی توش نیست؟ پس این دانشمندا چه غلطی میکنن؟ ?

……………………………….

 

یکی ازفانتزیام اینه که

درجعبه ی دستمال کاغذی رو باز کنم وبرگ اولش عین آدم بیادبیرون…

……………………………….

 

یکی از فانتزیام اینه که از سربازی برگردم ببینم مخاطب خاصم ازدواج کرده ، منم ضربه روحی بهم وارد شه بعد از دو ماه خونه نشینی و سیگار کشیدن و گوش دادن به آهنگای مرتضی پاشایی ، تصمیم به پیشرفت و طی کشیدن پله های ترقی بگیرم ، بعد برا ارشد و دکترا و فوق دکترا و فوق فوق دکترا برم خارجستان و بعد 15 سال با کراوات و پالتو و سیگار برگ و 7.8 تا چمدون وسیله برگردم خونه ببینم اونی که یه روزی مخاطب خاصم بوده حالا شوهرش مرده و حالا همه منتظرن که من برم خواستگاریش ، بعد در حالی که من دارم سیگارمو زیر پام له میکنم تو پس زمینه کاملاً سیاه و تاریک شب ، که مه هم همه جا رو پر کرده ، همسر خارجستانیم بیاد جلو و با لهجه خارجستانی داخلستانی بگه : سالام خانم ، از دیدنتان خویشحالم.

……………………………….

 

فانتزی من اینه که

چه تو مدرسه چه تو دانشگاه ،هیچکی به خاطرٍ از دست دادنٍ عزیزش غیبت نخوره…

بگو آمــین

 

……………………………….

 

فانتزی من اینه که روز معلم برا مدیرمون کلاه گیس بخرم (کچله‏)‏ بعد اونم منو اخراج کنه منم برم روبه رو خونه اش مرکز کاشت مو بزنم هرروز که از خونه بیرون رفت ببینه دق مرگ شه

منبع:

http://buy-eessay-online.com

فانتزی های من

یکی دیگه از فانتزیام اینه که
بچه دار بشم اسمشو بذارم پرچم و بفرستمش پُشت بوم !
بعد همسرم بگه عزیزم پرچم کجاس ؟
منم بگم پرچم بالاس !
بعد دو تایی کلی حال کنیم ! ?

یکی از فانتزی هام اینه که این مسعود روشن پژوه  رو بندازم تو یک استخر پر از تمساح و بعد بگم حالا بیا بیرون.یک و یک و یک ، دو و دو دو سه و سه ?

یکی از فانتزیام اینه که
یه فامیل داشته باشیم اسمش سروش باشه
بعد بچه دار شه بگم : سروش منتشر کرد ?

یکی از فانتزیام اینه که
دختر مورد علاقمو با یکی دیگه توی تاکسی ببینم ، بعد متوجه بشم که پسره پول نداره کرایه رو حساب کنه !
منم واسه اینکه پسره ضایع نشه ، یه پنج هزار تومنی بدم به راننده و بگم امروز روز تولد منه ، همه کرایشون مهمون من و با قلبی شکسته پیاده بشم . . .
الهی بمیرم واسه خودم !
.
.

فانتزی

بعده ۱۰ ثانیه بمبی که تو ماشین گذاشته بودم بترکه همشون منفجر بشن , والا پسره ی دیوث ۵ تومن نباید تو جیبش باشه یعنی ؟

یکی از فانتزیام اینه
با نامزدم برم بیرون ( همون دخدره که لامبورگینی داشت )
بعد دوست دخدر سابقم (دخدر همسادمون ) منو ببینه !
بعد به دوستاش منو نشون بده که این پسر خوشتیپه یه زمانی با من دوست بود !
بعد دوستاش بگن : وااااااای خوش به حالت !
ای کاش بامنم دوست بود منم پوزشو میدادم !
بعد دخدر همسادمون حسرت بخوره بگه ای کاش الان دستش توی دست من بود !
بعد عکسمو از گوشیش ببینه و گریه کنه !
منم بهش بگم :
اینقدر به عکسم خیره شو تا دق کنی
شباتو بعد از این باید هق هق کنی
من که ازت گذشتمو رفتم رفیق
شاید بتونی عکسمو عاشق کنی
هی اشک تمساح میرزی که چی بشه
شب و روزات باید باهم یکی بشه
آلبوم عکسامون رو قیچی میکنم
تموم عکسامون باید تکی بشه
میگی نیستم قلبت خورده ترک
خب به درک خب درک . . .
بعد اونم بهم بگه :
تورو داشتم ولی تو خواب بودم / کنارم بودی اما دور بودم
نفهمیدم داری از دست میری / تورو میدیدم اما کور بودم
بعد یهو علی عبدالمالکی پیداش بشه بهم بگه :
حیااااااااا کن دستاتو از دستای اون رها کن
منم حیا کنم با یه حرکت قشنگ دخدر همسادمونو بردارم برم توی افق محو بشم
لامبور گینی هم نخواستیم ^_^

?

یه زمانی !
یکی از فانتزی هام این بود که :
پادشاه بشم ، به نوکرام بگم واسم تخمه بشکونن ، من بخورم !
تا اینکه مزمز با هزار تومن اومد گند زد تو فانتزیم ! ?

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﺳﻬﯿﻞ ﺑﻮﺩ ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﺯﻥ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺍﺳﻤﺶ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻌﺪ ﻫﻤﻪ ﻓﮏ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﻢ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻦ : ﺳﺘﺎﺭﻩ ﯼ ﺳﻬﯿﻞ ﺷﺪﯼ ! ﻭﻟﯽ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ . . .

منبع:

http://buy-eessay-online.com

اس ام اس تسلیت ماه محرم

قيامت بي حسين غوغا ندارد”شفاعت بي حسين معنا ندارد”حسيني باش كه در محشر نگويند”چرا پرونده ات امضاء ندارد

 

اس ام اس ماه محرم

 

عالم همه قطره و درياست حسين ، خوبان همه بنده و مولاست حسين ، ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش ، از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسين

 

اس ام اس ماه محرم

 

عالم همه محو گل رخسار حسين است ، ذرات جهان درعجب از كار حسين است . داني كه چرا خانه ي حق گشته سيه پوش ، يعني كه خداي تو عزادار حسين است

 

اس ام اس ماه محرم

 

آبروي حسين به كهكشان مي ارزد ، يك موي حسين بر دو جهان مي ارزد ، گفتم كه بگو بهشت را قيمت چيست ، گفتا كه حسين بيش از آن مي ارزد

 

اس ام اس ماه محرم

 

ماه خون ماه اشك ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسيدن ماه محرم را به عزادارن راستينش تسليت عرض ميكنم

 

اس ام اس ماه محرم

 

اي وجودت عشق را معناي حسين عالمي يك قطره تو دريا حسين فرا رسيدن ماه محرم را به تمامي مسلمانان جهان تسليت مي گم

 

اس ام اس ماه محرم

 

پرسيدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهي كشيدوگفت:كه ماه محرم است.گفتم: كه چيست محرم؟باناله گفت:ماه عزاي اشرف اولادآدم است

 

اس ام اس ماه محرم

 

السلام عليكم يااباصالح المهدى (عج)السلام عليك ياامين الله فى ارض وحجته على عباده(ياصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسين تسليت عرض مينمايم)

 

اس ام اس ماه محرم

 

اردوي محرم به دلم خيمه به پا كرد
دل را حرم و بارگه خون خدا كرد

 

اس ام اس ماه محرم

اس ام اس تسلیت ماه محرم

محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازي خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگوييد
دوباره شور عاشوار به پا شد

 

اس ام اس ماه محرم

 

حسين ميا به کوفه ، کوفه وفا ندارد …
اي به دل بسته ، قدري آهسته
کن مدارا با ، زينب خسته …
يا حسين مظلوم …

 

اس ام اس ماه محرم

 

يه جائيه تو دنيا همه براش مي ميرن
تموم حاجتا رو همه از مي گيرن
بين دو نهر آبه ، يه سرزمين خشکه
شميم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه
شباي جمعه زهرا زائر اين زمينه
سينه زن حسينه ، يل ام البنينه …

 

اس ام اس ماه محرم

 

دوست دارم هر چي دارم بدم به راه تو حسين
تا که سينه خيز بيام ميون بين الحرمين

 

اس ام اس ماه محرم

 

السلام اي وادي کرببلا
السلام اي سرزمين پر بلا
السلام اي جلوه گاه ذوالمنن
السلام اي کشته هاي بي کفن

 

اس ام اس ماه محرم

 

کاش بوديم آن زمان کاري کنيم
از تو و طفلان تو ياري کنيم
کاش ما هم کربلايي مي شديم
در رکاب تو فدايي مي شديم
السلام عليک يا ابا عبدالله …

 

اس ام اس ماه محرم

 

كربلا لبريز عطر ياس شد. . . .نوبت جانبازي عباس شد

 

اس ام اس ماه محرم

 

ديباچه ي عشق و عاشقي باز شود
دلها همه آماده ي پرواز شود
با بوي محرم الحرام تو حسين
ايام عزا و غصه آغاز شود

 

اس ام اس ماه محرم

 

نازم آن آموزگاري را که در يک نصف روز
دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادي نويسد بر زمين
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

 

اس ام اس ماه محرم

 

دل را اگر از حسين بگيرم چه كنم
بي عشق حسين اگر بميرم چه كنم
فردا كه كسي را به كسي كاري نيست
دامان حسين اگر نگيرم چه كنم

 

اس ام اس ماه محرم

 

گويند كه در روز قيامت علمدار شفاعت زهراست . . . علم فاطمه دست قلم عباس است.

 

اس ام اس ماه محرم

 

پرسيدم از هلال چرا قامتت خم است ؟
آهي کشيد و گفت ماه محرم است…

 

اس ام اس ماه محرم

 

باز محرم رسيد، ماه عزاي حسين
سينه‌ي ما مي‌شود، كرب و بلاي حسين
كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه
تا كه بگيرم صفا، من ز صفاي حسين

 

اس ام اس ماه محرم

 

فرشته‌ها از امشب صبوي غم مي‌نوشن
دوباره اهل جنت پيرهن سياه مي‌پوشن

 

اس ام اس ماه محرم

 

با آب طلا نام حسين قاب کنيد
با نام حسين يادي از آب کنيد
خواهيد مه سربلند و جاويد شويد
تا آخر عمر تکيه بر ارباب کنيد
فرا رسيدن ماه محرم تسليت باد

 

اس ام اس ماه محرم

 

باز محرم شدو دلها شکست از غم زينب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در اين تشنگي از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم وليلا همه در خون شدند اين چه غمي بود که دنيا شکست
محرم ماه غم نيست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسين است

 

اس ام اس ماه محرم

 

هر دم به گوش مي رسد آواي زنگ قافله ، اين قافله تا كربلا ديگر ندارد فاصله .
حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسليت باد . التماس دعا

 

اس ام اس ماه محرم

 

نام من سرباز کوي عترت است ، دوره آموزشي ام هيئت است . پــادگــانم چــادري شــد وصــله دار ، سر درش عکس علي با ذوالفقار . ارتش حيــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازي پي هر فرصتم . نقش سردوشي من يا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پيراهــن نه رنــگ خاکــي است ، زينب آن را دوخته پس مشکي است . اسـم رمز حمله ام ياس علــي ، افسر مافوقم عباس علي (ع)

منبع:

http://buy-eessay-online.com

مدل فانتزی

اس ام اس های جدید و زیبا روز مادر و روز زن  پیامک تبریک روز مادر

مادر

مرا به کعبه چه حاجت
طواف می کنم “مادری” را که برای لمس دستانش هم
وضو باید گرفت . . .
روز مادر مبارک

.

.

اس ام اس های جدید و زیبا روز مادر و روز زن | پیامک تبریک روز مادر

.

.

مادرم، ای تنها دلیل بودنم
تو تنها ستاره‌ای هستی که در روز و شب می‌درخشی.
ای ستاره‌ی زندگیم، تو را با تمام وجود دوست دارم . . .
روز مادر برتمام مادران از خود گذشته مبارک باد..!

.

.

اس ام اس های جدید و زیبا روز مادر و روز زن | پیامک تبریک روز مادر

.

.

مادر اولین زیباترین واقعی ترین و پابرجاترین عشقی است که انسان ها تجربه میکنند
مادر عزیزم روزت مبارک!!!

.

.

بقیه اس ام اس ها را در ادامه مطلب از دست ندهید! http://up.cafe-barani.ir/up/cafe-barani/love/s1/6-www-webniaz-blogfa-12-.gif

 

.

شناسنامه رو بی خیال !
محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
روزت مبارک مادرم..!

.

.

اس ام اس های جدید و زیبا روز مادر و روز زن | پیامک تبریک روز مادر

.

.

مادر ، من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم ؛ زیر پای تو آرزوهایی بود که از آن گذشتی به خاطر من !
روزت مبارک …!

منبع:

http://buy-eessay-online.com

.

اس ام اس فانتزی

اس ام اس تبریک تولد به متولدین فصل پاییز

اس ام اس تبریک پاییز

“پاییز جان “
این تپش و عشق درحال وهوای توچیست؟
چرافقط تواینگونه ای؟
مگر میشوداین همه زیبابود
در میان این چهاررنگ فصل ها
مگر میشود درتو عاشقی نکرد،
شعر نگفت،اشک نریخت؟!
دوستت دارم پاییز…

 

اس ام اس تبریک پاییز

سلام پاییز
خدایا
ب هرروزدوستانم آرامش
ب زندگیشان:عافیت
ب عشقشان:ثبات
ب مهرشان:وفا
ب عمرشان:عزت
ب رزقشان:برکت
وب وجودشان:صحت
عطابفرما

 

اس ام اس پاییز

پاییز به مهرش می نازد
و من به تویی که ندارمت
میدانی
تفاوت من و پاییز چیست؟
هر دو رنگ باخته ایم
او از مهر
و من
از بی مهری

 

متن ادبی در مورد پاییز

پاییز را باید
با چشم های ” تو ” نگاه کرد !
وگرنه برای من
دیگر عاشقانه نیست
این رنگ های
پژمرده ی خیابان ها

 

اس ام اس پاییز عاشقانه

تلفیق دو عطر ،
زندگی یعنی این …
لبخند دو چتر ،
زندگی یعنی این …
پاییز برای عشق فصل خوبی ست …
نقطه سر سطر .
زندگی یعنی این !

 

اس ام اس پاییز جدید

او می‌رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
خش خش صدای پای خزان است،یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند …

 

جملات زیبا در مورد پاییز

وقت خریدن لباس های پاییزی دقت کنید لباسهایی

بخرید با جیبهای بزرگ ب انداره ی دو دست، شاید همین پاییز عاشق شوید…
پاییز فصل عاشقانه ها مبارک

 

فصلی در راه است
با اشک هایی که
هنوز بر گونه ی خیابان نیفتاده،
خشک می شوند
و عشق پنهانی ترین
رازِ پاییز است

پاییز  فانتزی

اس ام اس پاییز عاشقانه

زرد است که لبریز حقایق شده است
تلخ است که با درد موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاری است که عاشق شده است . . .
پاییزتون پر از رنگ و عطر خدا

 

متن ادبی در مورد پاییز

پاییز آرام آرام قد مى کشد
اما هنوز بوى بهار مى آید
از کوچه اى که تو در آن
مرا بوسیدى

 

اس ام اس پاییز

پاییز این اتفاق عزیز؛
نه عاشقانه است
نه غمگین!
پاییز
زنی تنهاست
موهایش را با عشق ببافید…
پاییز
مردی تنهاست؛ در خیابان
دست هایش را
با عشق بگیرید
قدم بزنید
پاییز را درک کنید
از کنارش ساده رد نشوید…

 

جملات زیبا در مورد پاییز

باز پاییز است،،،،
اندکی از مهر پیداست
حتی در این
دوران بی مهری!!!!
باز هم پاییز زیباست،،،،
مهرتان قشنگ وشاد،،،،،
پاییزتان مبارک

 

اس ام اس پاییز

گوش کن…
صدای نفس های پاییز را می شنوی؟
این زیباترین فصل خدا مے آید
غم و اندوهت را
به برگ درختان آویزان کن
چند روز دیگر می ریزند …

 

متن ادبی در مورد پاییز

ابرها به اسمان تكيه ميكنند، درختان به زمين و انسانها به مهرباني يكديگر………
گاهي دلگرمي يك دوست چنان معجزه ميكند كه انگار خدا در زمين كنار توست.
جاودان باد سايه دوستانيكه شادي را علتند نه شريك،
و غم را شريكند نه دليل…
اومدن پاییز مبارک

 

متن ادبی در مورد پاییز

پاییز زیبا و عروس فصل هاست
برگ ریزان درخت و
خواب ناز غنچه ها و
خش خش برگ و
نسیم بادرا بی انتهاست
هرچه خواهی آرزوکن
فصل فصل قصه هاست
آمدن پاییز مبارک

 

اس ام اس پاییز

چه عاشقانه روزهایش
را ورق می زند
تا برسد به پاییز
مجالی نیست
باید رنگ ها را مهمان
برگ ها کرد
پاییز می آید
و باز شهریور می ماند
و عاشقانه هایش

منبع:

http://buy-eessay-online.com

بازی Final Fantasy XV

رویایی که به واقعیت می‌پیوندد | مصاحبه با کارگردان بازی Final Fantasy XV


عنوان Final Fantasy XV در آخرین بخش و مرحله ساخت قرار دارد و به زودی به انتظار عظیم و سخت طرفداران فرانچایز فاینال فانتزی پایان می‌دهد. به تازگی مصاحبه‌ای با کارگردان این بازی، آقای هاجیمه تاباتا (Hajime Tabata) انجام شده است تا مشخص شود که چه انتظاراتی باید از این عنوان داشته باشیم و این دو ماه زمان اضافه‌ای که برای ساخت بازی طلب شد، چه تاثیری در محصول اصلی خواهد گذاشت. برای خواندن این مصاحبه جذاب با وب‌سایت خبری، تحلیلی فنتسی فنس همراه باشید.

بازی Final Fantasy XV
بازی Final Fantasy XV

در طول یک مصاحبه ۴۵ دقیقه‌ای، آقای تاباتا چند نکته نا مشخص و مبهم را برای ما روشن کرد. از نمونه این نکته‌ها می‌توان به رابطه محیط باز بودن و خطی شدن بازی اشاره کرد که این روز ها به یکی از موارد گنگ برای طرفداران سری به حساب می‌آید. ایشان همچنین در مورد محتواهای الحاقی، نرخ فریم، حس شخصی خود نسبت به بازی و اطلاعات دیگری صحبت کردند. این مصاحبه را از دست ندهید (پرسش‌ها  به صورت درشت و پاسخ‌ها به صورت معمولی نوشته شده‌اند):

شما به تازگی گفته بودید که بازی با نرخ فریم نزدیک به ۳۰ برروی هر دو کنسول پلی‌استیشن ۴ و ایکس‌باکس وان اجرا خواهد شد و تیم سازنده در تلاش است که نرخ فریم را ثابت نگه دارد. تا چه حد اطمینان دارید که آن‌ها به نرخ فریم ثابت برروی هر دو کنسول دست پیدا می‌کنند؟

این یکی از دلایلی است که ما تاریخ انتشار بازی را به عقب انداختیم. زمانی که در نهایت مشتری‌ها محصول ما را خریداری کنند، فکر نمی‌کنیم که این موضوع، مشکلی به وجود آورد.

تصمیم برای تاخیر در انتشار بازی، حتی اگر به مدت ۲ ماه باشد، اصلا ساده نیست. از چه مدت قبل دریافتید که این، بهترین تصمیم ممکن است؟ متقاعد کردن مدیران اجرایی اسکوئر اینکس در خصوص این که بازی به وقت زیادی برای آماده شدن نیاز دارد چقدر سخت بود؟

تصمیم عقب انداختن تاریخ انتشار بازی درست کمی پیش از اعلام آن به عموم گرفته شد و مدت زمانی که بر سر این موضوع به توافق نهایی رسیدیم، بسیار کوتاه بود. این تصمیم در واقع بسیار فوری و سریع و البته به وسیله بنده گرفته شد.

متقاعد کردن مدیر اجرایی شرکت، یوسوکه ماتسودا که رئیس کل ما حساب می‌شوند، در یک وهله انجام گرفت و نیازمند متقاعد کردن اساسی و طولانی نبود.

دو دلیل برای این موضوع وجود دارد: یکی از این دلایل که آقای ماتسودا چراغ سبر فوری خود را برای عقب انداختن تاریخ انتشار به ما نشان داد، این بود که ما بازی را در مقیاس جهانی در نظر می‌گیریم و می‌خواهیم مطمئن شویم که کیفیت بازی را به سطح استاندارد در سرتاسر دنیا و برای همه برسانیم. این گونه نگاه کردن به آینده فرانچایز فاینال فانتزی، او را متقاعد کرد.

دلیل دیگر این بود که ما می‌خواستیم به هدف بزرگتر و بهتری دست پیدا کنیم که برای آن برنامه ریزی کرده بودیم و ایشان این تمایل ما را درک کرد.

 

آیا می‌توانید اطلاعات و جزئیات بیشتری از بهبودهایی که تیم سازنده به نسخه مستر (Master Version) بازی وارد کرده‌اند و به تازگی نمایش داده شد بدهید؟

شما هم‌اکنون تغییر، بهبود و تفاوت بزرگی را نسبت به نسخه نمایشگاه گیمزکام حس نخواهید کرد زیرا تنها چند هفته از این نمایشگاه گذشته است. نسخه‌ای که ما در آن‌ جا نمایش دادیم، مقداری بهبود پیدا کرده است اما بزرگ ترین تغییر و تفاوت این جا است که شما هم‌اکنون آزادی عمل بیشتری در رانندگی دارید. این بزرگ ترین تغییری خواهد بود که شما نسبت به نسخه قابل بازی،حس خواهید کرد.

این یکی از چیزهایی است که ما از طریق به روزرسانی روز اول به بازی اضافه خواهیم کرد و از هم‌اکنون برنامه ریزی شده است.

در مورد بهبودهایی که قرار است در نسخه اصلی بازی ببینیم چه می‌توانید به ما بگویید؟

در اصل چیزی که قرار بود به عنوان بهینه ساز برای بازی در نظر گرفته شود و عناصر بازی را بهبود دهد در این زمان به دست می‌آیند. این حتی شامل رفع شدن باگ‌ها یا بهینه شدن نسخه نهایی می‌شود. و البته این آزادی عمل اشاره شده برای راندن اتوموبیل. در مورد این موضوع باید بگویم که بازی‌بازان اجازه پیدا می‌کنند تا اتوموبیل خود را از روی موانع که موجب جلوگیری از پیشرفت در بازی می‌شود، آزادانه عبود دهند. بنابراین می‌خواستیم مطمئن شویم که بازی در این بخش نیز مشکلی نداشته باشد و بی نقص باشد و همینطور مشکلاتی که از این ویژگی ناشی می‌شوند، برطرف شوند. موارد دیگری نیز به مانند این وجود دارد که در به روزرسان روز اول بازی قرار خواهند گرفت.

در کنار همه عناصر و کارهای بهینه سازی، مورد مهم بعدی، تعادل در گیم‌پلی بازی است. به عنوان مثال در سیستم سطح‌های بازی ما مطمئن می‌شویم که بازی‌بازان اطلاعات بیشتری از موارد ارتقای سطح بگیرند و با دانش بیشتری دست به بالا بردن سطح خود بزنند. این بهبود‌ها نیز در به روزرسانی روز اول بازی در نظر گرفته خواهد شد.

 

شما پیشتر اشاره کرده بودید که بخش اول بازی به صورت محیط باز خواهد بود؛ در حالی که بخش دوم آن خطی و متمرکز بر روایت داستان است که با یک قطار طی می‌شود. طی بخش دوم بازی می‌توانیم بازگردیم و دنیای بزرگ بازی را جست و جو کنیم یا تا انتها بازی به صورت خطی دنبال می‌شود؟

در خصوص بخش‌های خطی بازی… این بخش‌ وقتی جزئی از گیم‌پلی را تشکیل می‌دهد که داستان‌ در مرحله بالا و نهایی باشد. بخش خطی در اواسط بازی آغاز نمی‌شود بلکه کاملا به اواخر بازی مربوط است.

پس از اتمام بخش قطار، کل ساختار بازی تغییر می‌کند. شما نمی‌توانید در بین دو بخش، به دنیای محیط باز بازی بروید و در آن جست و جو کنید. با این حال، یک منوی عملکرد وجود دارد که اجازه می‌دهد به مناطقی که پیش از این در قسمت‌های پیشین بازی سفر کرده بودید، دسترسی داشته باشید.

پس از اتمام بخش قطار، بازی هنوز تمام نشده است. هنوز یک سری مراحل دیگر وجود دارند که منتظر شما هستند. نمی‌توانم در مورد آن‌ها صحبتی بکنم اما به شدت بازی را تغییر می‌دهند.

در دو ویدیویی که به دو زبان انگلیسی و ژاپنی پست شد، متوجه یک نکته شدیم. زمانی که Iris سوالی از Noctis پرسید، Noctis دو پاسخ متفاوت داد؛ در نسخه انگلیسی او از پاسخ دادن طفره رفت که باعث شد Iris عصبانی شود اما در نسخه ژاپنی Noctis یک پاسخ نرم تر داد و Iris خوشحال شد. آیا این انتخاب‌های مکالمه برروی داستان تاثیری خواهد داشت؟ آیا می‌شود یک گزینه انتخابی دیگر به مکالمه‌هایی از این دست اضافه کرد؟

در مورد امکان بودن یک گزینه سوم در مکالمه‌ها، پیشنهاد می‌کنم که خودتان بازی را تجربه کنید و خودتان شاهد آن باشید. اما با وجود اهمیت انتخاب‌های مکالمه بازی، در روند یا پایان داستان تغییری به وجود نخواهد آمد.

این انتخاب‌ها به بازی‌بازان اجازه می‌دهد تا احساسات شخصی خود را در شرایط مختلف در بازی پیاده کنند. این چیزی است که بازی‌بازان می‌توانند از آن در کنار داستان لذت ببرند.

چه از پاسخ دادن طفره بروید و چه با لحن خوب و نرمی سخن بگویید، مربوط به شما است که چگونه می‌خواهید با او صحبت کنید و ارتباط برقرار کنید.

 

در موقعیت های مختلف، ویدیوهایی که از از مراحل ساخت بازی منتشر می‌شد و مراسم‌هایی مانند CEDEC شاهد یک مدل گلی از نقشه بازی بودیم. ما در این نقشه متوجه مناطقی همچون Lestallum ،Altissia و Duscae بودیم اما من باور ندارم که این مناطق به صورت طبیعی در بازی تایید شوند. آیا این نقشه واقعی و نهایی Final Fasntasy XV است؟

من فکر می‌کنم که شما به آن مدل گلی اشاره دارید که تیم سازنده در مراحل اولیه ساخت تهیه کرده بود و به نوعی یک مدل موقتی برای نمایش در نظر گرفته می‌شد.

آن مدل، نقشه اولیه ما برای بازی بود تا طراحی کلی آن‌ را پایه ریزی کنیم. با این حال، تغییرات زیادی در طول زمان شامل حال آن شد و آن چیزی که در بازی نهایی می‌بینید تفاوت‌های بسیاری با مدل اولیه دارد.  این مدل اولیه شاید بهترین روش برای فهمیدن پایه‌های ساخت ما برای نقشه نهایی باشد.

این مدل را به نوعی می‌توان یک قدم اولیه برای فهمیدن این که کجا برای یک سفر با اتوموبیل، جست و جو و کاوش بازی‌باز و راندن قطار مناسب است در نظر گرفت. این مدل همچنین به ما کمک کرد که فناوری‌های لازم را برای به وجود آوردن این عناصر و موارد در بازی به دست بیاوریم.

آخرین محتوای الحاقی که برای سیزن پس معرفی شد، کمی عجیب به نظر می‌رسید. در بیشتر اوقات، تنها از عبارت «بسته گسترش دهنده» استفاده می‌کنند اما آن طور که در معرفی نشست خبری اسکوئر اینکس ژاپن شاهد بودیم، این محتوا، «بسته گسترش دهنده آنلاین» نامیده شد. آیا این واقعا آنلاین است؟ می‌توانید اطلاعاتی در مورد آن به ما بدهید؟

در اخبار نهایی ما به طور رسمی اعلام کردیم که ما هیچ محتوای آنلاینی نداریم. شاید این برای نشان‌های احتیاطی نوشته شده است اما به طور رسمی ما هیچگاه اشاره نکردیم که این محتوا آنلاین است.

ما هنوز جزئیات را اعلام نکرده ایم اما چیزی که می‌خواهیم به بازی‌بازان و مشتریان بگوییم این است که هر کدام از این محتواها به تنهایی برای خود ارزش دارند. این سیاستی است که ما برای تهیه و ساخت محتواهای الحاقی خود لحاظ کرده‌ایم.

چیزی که ما در محتواهای الحاقی هدف داده‌ایم، کارهایی است که بازی‌بازان نمی‌توانند آن‌ها را در بازی اصلی انجام دهند؛ به عنوان مثال، چیزی که ما واقعا می‌خواهیم، ساخت قسمت‌هایی برای شخصیت‌های بازی و کنترل کردن آن‌ها به وسیله مردم است.

انتشار اطلاعات در مورد محتواهای الحاقی بازی و سیزن پس درست پس از اعلام تاخیر در تاریخ انتشار بازی منتشر شد اما هنوز هم برخی از مردم هستند که ممکن است در مورد این قضیه نگران باشند و در واقع کل این قضیه محتواهای الحاقی برایشان روشن نشده باشد.

می می‌خواهیم که همه منمئن شوند که ما هنوز همه محتواهای الحاقی و بسته‌هایی را که معرفی کردیم، منتشر خواهیم کرد و نگرانی و مشکلی از این بابت وجود ندارد. با این حال، البته با وجود عقب انداختن تاریخ انتشار بازی اصلی، تاریخ انتشار محتواهای الحاقی نیز باید دوباره برنامه ریزی شوند. اولین و مهم ترین اولویت ما بازی اصلی و اتمام ساخت آن است. پس از آن، ما برروی محتواهای الحاقی کار خواهیم کرد. در ژاپن، سوالات در این مورد بسیار زیاد است.

 

چند روز پیش Weekly Jump یک مقاله منتشر کرد که اسلحه‌ها، اسنایپرها و اسلحه‌های ماشینی را نشان می‌داد. به نظر می‌رسد که تیم سازنده می‌خواهد عناصری را معرفی کند که در بازی انتظار نمی‌رود؛ مانند حالت Sniping. آیا می‌توانید به ما بگویید که این اسلحه‌ها چگونه کار می‌کنند و همچنین چرا می‌خواهید بازو‌های آتشین را برای Noctis معرفی کنید؟

اول از همه، من از مقاله Weekly Jump به هیچ وجه آگاه نیستم بنابراین نمی‌دانم که چه چیزهایی را نشان داده است و نمی‌توانم در این موارد صحبت کنم. با این حال، می‌توانم توضیح بدهم که چرا بازوهای آتشین برای Noctis در نظر گرفته شده است.

از نظر مکانیک‌های بازی، Noctis می‌تواند از هر جنگ افزاری که همراهان و دوستان از آن‌ها بهره می‌برند، استفاده کند. به عنوان مثال، از آن جایی که Prompto از یک اسلحه دستی استفاده می‌کند، Noctis نیز می‌تواند از آن استفاده کند.

از نگاه طراحی بازی، یکی از گزینه‌های مهم بازی جست و جو و کاوش است. ما می‌خواستیم مطمئن شویم که بازی‌بازان در هر لحظه در این دنیای بزرگ و آزاد، هر کاری که می‌خواهند انجام دهند. مطمئنا بازی‌بازان نمی‌خواهند که مشاهده کنند تنها  Prompto می‌تواند از اسلحه دستی استفاده کند. وقتی آن‌ها این صحنه را مشاهده می‌کنند، آن‌ها نیز می‌خواهند یک اسلحه بردارند و آن را کنترل کنند. این یکی از دلایلی است که ما می‌خواستیم این امکان برای بازی‌بازان فراهم شود.

این گونه نیست که ما برروی مکانیک‌های شوتینگ و تیراندازی تمرکز کنیم. ما می‌خواستیم مطمئن شویم که اول از همه، این یک اکشن نقش آفرینی است و این که ما از بازوهای آتشین استفاده می‌کنیم، حقیقت موضوع را تغییر نمی‌دهد.

آیا شما کم و بیش اطلاع دارید که چند نفر به طور کلی در ساخت بازی Final Fantasy XV دخالت و دست داشته اند؟

کمک برای ساخت بازی واقعا گسترده و فراوان بود و ما به کمک‌های بیرونی برای ساخت و توسعه بازی نیاز داشتیم. با این حال، ما فقط به آن‌ها کار ندادیم و این پایان ماجرا نبود. این معنای واقعی یک همکاری با تیم‌های داخلی ما بود. ساخت بازی واقعا یک تلاش دسته جمعی با کمک نیروهای بیرونی بود.

قسمت فوق‌العاده و منحصر به فرد روند ساخت ما این بود که ما در حالی که کمک جمع آوری می‌کردیم و پایه و اساس بازی را می‌ریختیم، موتور گرافیکی بازی را نیز می‌ساختیم. این دلیلی بود که ما برای ساخت این پروژه خاص اقدام کردیم.

صادقانه بخواهم صحبت کنم، دقیقا نمی‌دانم که در کل چند نفر برروی بازی کار کردند اما من شنیده‌ام که بازی‌هایی مانند Assassin’s Creed با تیم ‌های عظیم چند صدتایی ساخته می‌شوند. قطعا ما این تعداد نیرو نداشتیم و صادقانه تعداد نفرات کم تر از این‌ها است.

ما طی ساخت این  پروژه دریافتیم که نیاز به پشتیبانی در ساخت بازی‌های با عظمت، مخصوصا زمانی که به مراحل پایانی، پولیش‌ها، رفع ایرادها و بهینه سازی‌ها می‌رسد، چقدر حیاتی و مهم است. علاوه بر این‌ها، ما بازی را محلی ساری کردیم.

مراحل پایانی ساخت بازی زمانی است که حجم و زمان کار کردن به شدت افزایش می‌یابد و با توجه به این که ما تا به حال بازی جهان باز نساخته بودیم، به نوعی فقدان تجربه در طراحی مرحله حس می‌شد که این پروژه باعث شد ما درس‌ها و تجربه‌های فراوانی یاد بگیریم. این یکی از دلایلی بود که ما درخواست عقب افتادن تاریخ عرضه بازی را کردیم.

 

تنها ۳ ماه تا رسیدن به هدف و انتشار بازی فاصله داریم. این یک سفر طولانی بود اما هر چیزی در حال قرار گرفتن در جای خود است. با این حال، واکنش‌ها و پاسخ‌ها به این تاخیر کمی بیش از حد و زیاد بود. احساس شما چیست؟

با احترام به بعضی از نظرها، همیشه نا مشحص است که چقدر از آن‌ها به وضعیت کنونی و مربوطه منعکس می‌شوند. من نگران نظرات این چنینی که در همه جا پخش می‌شوند نیستم. با این حال، خطاب به همه افرادی که مدت زیادی را برای تجربه بازی صبر کردند و از هم باید دو ماه دیگر صبر کنند و نا امید شده‌اند می‌گویم که واقعا عذرخواهی می‌کنم. اما تنها یک عذرخواهی کافی نیست. ما می‌خواهیم مطمئن شویم که محصولی را برایشان تهیه کنیم که از آن نهایت لذت را ببرند.

من نمی‌گویم که دچار اضطراب شده‌ام. من در طول ساخت این پروژه دریافتم که چا در مراحل آخر ساخت یک محصول، به افراد بسیار زیادی نیاز است. وقتی به استودیوهای سازنده جهانی بازی‌های جهان باز نگاه انداختیم، متوجه شدیم که افراد زیاد در مراحل و فاز پایانی ساخت بازی وارد کار می‌شوند. این چیزی است که من نمی‌توانستم پیش بینی کنم زیرا پیش از این تجربه‌ای از این دست نداشته‌ام.

با همه این اوصاف، من قدردان و سپاسگزار هستم که این تجربه را بر سر ساخت این بازی به دست آورده‌ام و درخواست عقب انداختن تاریخ انتشار بازی واقعا برای کارهای نهایی، بهینه سازی، پولیش کردن و به ارمغان آوردن آن در بهترین شرایط ممکن بود. من واقعا از این بابت خرسند هستم.

شخصی که در این شرایط و در این قضیه به شدت عصبانی شد، دختر بنده بود (خنده). او امیدوار بود که با اتمام کار ساخت بازی به یک سفر برویم و با پدر خود وقت بیشتری را بگذراند. او از این حقیقت که باید دو ماه دیگر صبر می‌کرد، بسیار ناراحت بود. مطمئنا این موضوع برای بسیاری از سازندگان و توسعه دهندگان در تیم ما نیز صادق بوده و من از این بابت به شدت عذر می‌خواهم.

مشخصا ما از پیامدها و واکنش‌ها نسبت به عقب انداختن تاریخ انتشار بازی آگاه بودیم و این تصمیم را به عنوان یک تیم گرفتیم. در این موقعیت ما از صمیم قلب خود قبول کردیم که هر چقدر زمان صرف کنیم تا بهترین تجربه ممکن را برای بازی‌بازان به ارمغان بیاوریم.

 

وقتی به عقب و به کل جریان ساخت و توسعه بازی نگاه می‌کنید، آیا از منابع و آثار مختلف الهاماتی گرفته‌اید و برروی محصول شما تاثیری داشته است؟

الهامات زیادی بر سر راه ما وجود داشت. با این حال، هیچ کدام از آن‌ها به طور خاص، کلیت و اساس بازی را تغییر ندادند.

علاوه بر این، چیزی که برای ما به عنوان منبع الهام مستقیم تلقی می‌شد، ارتباط با مصرف کنندگان خودمان بود. ما بسیاری از نظرات آن‌ها را وارد کمپین بازی کردیم و الهامات زیادی از این طریق گرفتیم. البته این به معنای عوض شدن و تغییر کردن ساختار نهایی بازی نیست اما بیشتر به نوعی یک تنظیم و تعادل خوب به حساب می‌آید. این موضوع همینطور کمک می‌کند که دید ما به دید بازی‌بازان و طرفداران در مورد بازی نزدیک تر شود. این الهاماتی که مستقیما از طرف مشتری‌هایمان دریافت کردیم، یک تنظیم مناسب و خوب برای بازی بود.

با ساخت Final Fantasy XV، چرخه کلی سری به طرز قابل توجهی نسبت به زمان گذشته تغییر می‌کند که شامل سیستم‌های پایه‌ای نیز می‌شود. این یک اتفاق عالی برای ما بود که بتوانیم آن را از طریق نسخه دمو به مصرف کنندگان خود تقدیم کنیم و نظرات و بازخوردهای آن‌ها را بشنویم.

منبع:

http://buy-eessay-online.com

محرم فانتزی

اشعار و متن های زیبا و فوق العاده جانسوز برای ماه محرم امسال

محرم

اشعار زیبا و ناب برای ماه محرم , متن های زیبای عاشورایی

فرارسیدن ماه محرم ۱۳۹۵ و عزای شهادت جان گذار سومین خلیفه و جانشین پیامبر خدا ، امام حسین علیه السلام و یاران امین و باوفایش به تمام مسلمانان جهان تسلیت و عرض می نماییم.

 

اشعار محرم , اشعار محرم الحرام , اشعار محرم ۹۶

سلام ما به ابوالفضل ماه عاشورا
حسین علقمه در جلوه گاه عاشورا
اگر چه ماه بنی هاشمش لقب دادند
چو آفتاب دمید از پگاه عاشورا
پناه تشنه لبان خیام آل الله
امیر جان به کفان سپاه عاشورا
دو دیدگان به خون خفته اش دو شاهد عشق
دو بازوان جدایش گواه عاشورا
گهی به زینب و گاهی حسین و گه بر اوست
فغان کرببلا، اشک و آه عاشورا
به قطره قطره خونش کنار آب فرات
هنوز گریه کند قتلگاه عاشورا
بلند مرتبه اش راز غبطه شهداست
دو دست او سندی بر شفاعت زهراست

اشعار محرم و عاشورا , اشعار محرم و صفر , اشعار محرم ۹۵ 

 

اشعار محرم ترکی , اشعار محرمي , اشعار محرم سازگار

دارد می آید محرم
یک کاروان دل به سویت
تو رهروی سوی فردا
دارد می آید محرم
ماه پر از یاد مولا
دارد می آید محرم
ماه مساجد، تکایا
ماه غم و اشک و ماتم
بر غربت ابن زهرا
دارد می آید محرم
ماه همیشه سیه پوش
ماهی که هر انقلابی
از یاد آن گشته پرجوش
دارد می آید محرم
ماه حسین و علمدار
هیهات از هرچه ذلت
از زندگانی چو مردار
هیهات از هرچه بیعت
با هر یزید زمانه
از مسلک اهل کوفه
از اشک بی پشتوانه
دارد می آید محرم
و کربلا کل دنیاست
شمر و اباالفضل و هانی
نقش من و تو همین هاست
باید که خود را بیابیم
ما در کدامین سپاهیم؟
یا در عمل اهل حقیم
یا آنکه اهل تباهیم

اشعار محرم۹۵ , اشعار محرم لطیفیان , اشعار محرم محمدزاده

 

اشعار محرم با سبک , اشعار محرم به زبان عربی , اشعار محرم برقعی

هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله
کاروان جار شهادت زند و غیرت عشق
قافله می رود ای اهل ولا بسم الله
دیگر از کعبه گل روی به دل آورده
وه چه زیباست چنین سعی صفا بسم الله
باید احرام ز خون بست در این حج و منا
جرعه نوش عطش وتیغ و بلا بسم الله
هر که با ماست بیاید که خدا هم با ماست
که بقا هست در این کوی فنا بسم الله
جمعه بازار جنون است و خدا مشتریش
هر که دارد دلی از جنس خدا بسم الله

اشعار محرم به همراه سبک , اشعار برای محرم , اشعار براي محرم

 

اشعار بوی محرم , اشعار محرم همراه با سبک , اشعار ورود به محرم

ای بهترین بهانه برای گریستن
ای داغ جاودانه برای گریستن
در راه بازگشت به خود عشق کاشته شد
داغ تو را نشانه برای گریستن
شش سوی لاله می دمد-ای عشق-بازکن
راهی از این میانه برای گریستن
در راه کربلای تو هر لاله می دهد
ما را به کف بهانه برای گریستن
آماده شو فرید به فتوای بازگشت
در خلوت شبانه برای گریستن

اشعار جدید محرم ۹۵ , اشعار جدید محرم ۹۶ , اشعار جدید محرم و صفر

 

اشعار شب اول محرم جدید , جدیدترین اشعار محرم , اشعار محرم شب چهارم

لباس مشکی ما را به دستمان بدهید
به ما حسینیه ی گریه را نشان بدهید
مرا که راهی بزم عزای اربابم
برای زود رسیدن کمی توان بدهید
اگر خدای نکرده در آخر خطم
به جان اشک سه ساله مرا امان بدهید
نماز گریه ی ما با امامت سقاست
به روی مأذنه ی کربلا اذان بدهید
برای آن که بمانم همیشه بر درتان
به کلب قافله ی عشق استخوان بدهید
قسم به حرمت چشمانتان اگر مُردیم
به روی سنگ حسینیه غسلمان بدهید

محرم ۹۵ بنی فاطمه , اشعار محرم قدیمی , اشعار قديمي محرم

 

اشعار حاج محمود کریمی محرم ۹۶ , گنجینه اشعار محرم , اشعار هلالی محرم ۹۵

من و این روضه ها الحمدلله
من و یاد شما الحمدلله
من و ماه محرم زنده بودن
بود حُسن عطا الحمدلله
نبودم، حق مرا سینه زنت کرد
شدم اهل بکا الحمدلله
من از دامان پاک مادر خود
تو را گشتم گدا الحمدلله
من از هیئت هزاران خیر دیدم
شدم حاجت روا الحمدلله
سیاهی عزایت نور محض است
که گشته رزق ما الحمدلله
رسد روزی که در سجده بگویم
رسیدم کربلا الحمدلله؟

منبع:

http://buy-eessay-online.com

 

عشق فانتزی

دانلود رمان فقط عشق تو

دانلود رمان فقط عشق تو

فانتزی

خلاصه رمان:
یه دختر…که احساساتی مثل خیلی از دخترا…ولی قوی..اتفاق بدی براش میوفته…اتفاقی که تا ابد زندگی یه دخترو میتونه سیاه کنه…شنایای داستان تسلیم نمیشه…از نو زندگیشو بنا میکنه…با کمک عشقش…کسی که بعد از کلی مشکلات هنوزم عاشق هم دیگه ان…. مَرده…شونه خالی نمیکنه… شنایا دختری قوی و محکمه…نمیشکنه…حقشو میگیره
منبع: