فانتزی من اینه جدید

فانتزی من اینه که
اسم بچمو بزارم پرچم
بعد بفرستمش بره بالا پشت بوم
بعد که شوهرم پرسید پرچم کجاست؟
بگم : پرچم بالاست ^___^

فانتزی من اینه جدید

فانتزی من اینه که یه روز با عشقم بریم تو اتاقم درو ببندیم بشینیم با هم حرف بزنیم. اونم راجع به چی ؟ راجع به سلنا . پشت در هم بنویسیم ورود به اتاق مساویه با سلنای … مامانمم مشکوک بشه بیاد تو منم بپرم خارج سلنا رو بیارم جلو در با عشقم بریم پشت تخت لوکسم . ممان بیاد تو سلنا رو ببینه بعد … ………. بقیش پست بعدی هر چی بیشتر لایک بدید بقیش رو بامزه تر می نویسم… . ..

متن فانتزی

یکی از فانتزی های من اینه که این رمان نویس های اینترنتی دست از رمان نوشتن بر دارن.
حالا گذشته از زندگی های اشرافی شخصیت های رمان و قیافه های رویاییشون ، دختره برداشته هر چی لوازم آرایشی تو خونه داشتن رو صورتش خالی کرده بعد برگشته میگه : یه آرایش خیلی ملیح کردم. 😐
من دیگه حرفی ندارم…

فانتزی من اینه که یه روز بدون هیچ دلیل برم دکتر و بعد اینکه دکتر گفت هیچیت نیست به افق خیره بشم و بگم دکتر حاشیه سازی نکن

منبع:

http://buy-eessay-online.com

فانتزی جدید

یکی از فانتزیام اینه که کنکور اول بشم بعد خبرنگارا بیان حمله کنن سمت من. بعدش تو ازدهام جمعیت محو شم برم پی کار خودم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یکی از فانتزیام اینه که تو افق پنهان شم
بعد فانتزیایی که میان. تو افق محوشن رو با دمپایی ابری انقد بزنم که
صدای گرگ دربیارن تو افق…….
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یکی از فـانـتزیام اینه کــه
کنترل تلویزیون خونمونو بردارم
بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری،
این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم !
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه ،
کلی آدم بیگناه اینجا هست !
.

فانتزی

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ که ﺑﺎ مخاطب خاصم دعوا ﮐﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺍﺯش ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭمو ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻏﺮﻭﺏ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯿﺸﻢ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺰﻧﻪ ﻟﻬﻢ ﮐﻨﻪ ﺑﻌﺪ مخاطب خاصم ﺑﺒﯿﻨﻪ و “ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ”(صدای کفششه!) ﺑﺪﻭﻭﻩ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﮕﻪ آه ﺧﺪﺍی ﻣﻦ ! ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺰﺍﺭﯼ … ﻣﻨﻢ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮﻩ و بعدش ﺩﻭﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﻨﻢ و ﺑﻤﯿﺮﻡ … پسره ﻫﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻪ !!!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یکی از فانتزیام اینه که…
تو دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه ک بهت صفر میدم…
بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم ب دیوار بگم…
منو از نمره میترسونی من زندگیمو باختم استاد…
برو از خدا بترس….
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
از فانتزیای اصلیم اینه که واسه یه سرماخوردگی ساده برم دکتر یهو بگن بیماری لاعلاج داری و فقط ۱ سال زنده میمونی ! منم ۱۱ماه با این راز تو سینم زندگی کنم تا اینکه یه روز که خیلی اطرافیان یا همکلاسیام اذیتم کردن این راز رو فاش کنم و همه تو بهت و حیرت به هم نگاه کنن و زبونشون بند بیاد … منم در همین حین صحنه رو به سمت نور افق ترک کنم و در نور محو بشم و هرچی صدام کنن و دنبالم بیان بهم نرسن و بقیه ی عمرشونو تو حسرت و غم و احساس عذاب زندگی کنن کصـافـطــا !!!
اخیرا هم به این شکل کاملش کردم :
بعد که ۱سال تموم شد به نحو عجیبی زنده بمونم و قیافه و هویتمو عوض کنم برم تو کلاس به عنوان یه شاگرد جدید بشینم که از خارج اومده ؛ بعد عذاب وجدانشونو ببینم حال کنم !
تخیل در حد جنگ ستارگان هندی
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یکی از فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم!
اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دست میده!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یکی از عجیبترین فانتزیامم اینه
واسه امتحانا درس بخونم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یکی از فانتزیامم اينه كه:
.
.
با لحن جدی و خسته
به یه دکتر بگم:
لطفا حاشیه نرو دکتر!!
بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم:
فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم؟؟
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
يكي از فانتزيام اينه كه وقتي يكي داره تو فانتزيش توي گرد غبار يا دود محو ميشه
از اون طرف دودا بگم پخخخخخخخخخخخخخخ بعد سكته ناقص بزنه بعد بميره
بعد منم تو چاهي كه از فرط خنده حفر كردم سقوط كنم
بعد اون دنيا يقمو بگيره از پل صراط پرتم كنه پائين!
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یکی از فانتزیام اینه که سر جلسه امتحان بشیینم بعد با نگاه کردن به سوالات, پاینش بنویسم :
.
.
.فانتزی جدید
“مَردی نَبُوَد فتاده را پای زدن .. گر دست فتاده ای بگيری مَردی
بعد برگه رو تحویل بدم برم!!!
ما همچین آدمی هستیم….

منبع:

http://buy-eessay-online.com

فانتزی من اینه

فانتزی من اینه که ی بارم که شده روغن توی ماهی تابه رو خالی کنم و تخم مرغا همراش نریزه

خداییش خیلی عذاب آوره، بعضی وقتا تا 2 روز افسردگی میگیرم

……………………………….

 

فانتزي من اينه كه داييم يه پسر داشته باشه كه اسمش ” علي ” باشه بعد هر وقت مي خوام تو خونه در موردش حرف بزنم چون خيلي علي تو فاميل داريم بگم “علي دايي”. بعدشم ذوق مرگ بشم.

 

……………………………….

 

فانتزی من اینه که مدیرمون بچه شو یه روز بیاره مدرسه…یوهاهاهاهو

فانتزی

یکی از فانتزی هام اینه که درس بخونم جراح بشم. تو اتاق عمل به این پرستارا که به دکترا وسیله میدن بگم پنس… چاقو… اونم همینطور که از قیافه ی عصبیه من هل شده اینارو بم بده تند تند بعد یهو بگم بوس!

میخام ببینم چیکار میکنه!

 

……………………………….

 

آقا فانتزیم اینه یه روز یکی عاشقم بشه.بهش بگم عاشق چی من شدی؟بگه تو باهمه دخترا فرق میکنی این تفاوتت چشم منو گرفت.منم باخوشحالی بگم چه تفاوتی.اون بگه تو کلیپس استفاده نمیکنی این تفاوت بزرگ توءه.منم چون اعصاب ندارم میرم یه کلیپس بزرگ میگیرم میزنم.میگم حالا بگرد دنبال یه متفاوت تر

والا

……………………………….

 

یکی از انتزیام اینه که بعد یه شکست عشق انقدر تو یه کافی شاپ بشینم که صاحبش بیرونم کنه بعدم من بهش بگم : باشه ! همه منو بیرون کردن ،یکی از قلبش ، یکی هم از کافی شاپ !!!

بعدش اونم با یه حالت خسته ای یه چک بخوابونه زیر گوشم که تا افق بندری بزنم ~_^

……………………………….

 

چرا درِ یخچالو شیشه ای نمیسازن تا قبل از باز کردن بفهمیم چیز جدیدی توش نیست؟ پس این دانشمندا چه غلطی میکنن؟ ?

……………………………….

 

یکی ازفانتزیام اینه که

درجعبه ی دستمال کاغذی رو باز کنم وبرگ اولش عین آدم بیادبیرون…

……………………………….

 

یکی از فانتزیام اینه که از سربازی برگردم ببینم مخاطب خاصم ازدواج کرده ، منم ضربه روحی بهم وارد شه بعد از دو ماه خونه نشینی و سیگار کشیدن و گوش دادن به آهنگای مرتضی پاشایی ، تصمیم به پیشرفت و طی کشیدن پله های ترقی بگیرم ، بعد برا ارشد و دکترا و فوق دکترا و فوق فوق دکترا برم خارجستان و بعد 15 سال با کراوات و پالتو و سیگار برگ و 7.8 تا چمدون وسیله برگردم خونه ببینم اونی که یه روزی مخاطب خاصم بوده حالا شوهرش مرده و حالا همه منتظرن که من برم خواستگاریش ، بعد در حالی که من دارم سیگارمو زیر پام له میکنم تو پس زمینه کاملاً سیاه و تاریک شب ، که مه هم همه جا رو پر کرده ، همسر خارجستانیم بیاد جلو و با لهجه خارجستانی داخلستانی بگه : سالام خانم ، از دیدنتان خویشحالم.

……………………………….

 

فانتزی من اینه که

چه تو مدرسه چه تو دانشگاه ،هیچکی به خاطرٍ از دست دادنٍ عزیزش غیبت نخوره…

بگو آمــین

 

……………………………….

 

فانتزی من اینه که روز معلم برا مدیرمون کلاه گیس بخرم (کچله‏)‏ بعد اونم منو اخراج کنه منم برم روبه رو خونه اش مرکز کاشت مو بزنم هرروز که از خونه بیرون رفت ببینه دق مرگ شه

منبع:

http://buy-eessay-online.com

عشق فانتزی

دانلود رمان فقط عشق تو

دانلود رمان فقط عشق تو

فانتزی

خلاصه رمان:
یه دختر…که احساساتی مثل خیلی از دخترا…ولی قوی..اتفاق بدی براش میوفته…اتفاقی که تا ابد زندگی یه دخترو میتونه سیاه کنه…شنایای داستان تسلیم نمیشه…از نو زندگیشو بنا میکنه…با کمک عشقش…کسی که بعد از کلی مشکلات هنوزم عاشق هم دیگه ان…. مَرده…شونه خالی نمیکنه… شنایا دختری قوی و محکمه…نمیشکنه…حقشو میگیره
منبع:

اس ام اس مهرماه 95

یکی از فانتزیام اینه که به عنوان یه محقق دعوت بشم تو یه جلسه  از اینا که جلوت میکروفون هس  میکروفون و روشن کنم برای حضار دشتی بخونم
خخخخخخخ

*

اس ام اس 95

اس ام اس های فانتزی جدید

*

گفتم غم تو دارم
گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو
گفتا اگر برآید
گفتم فکو فامیله داریم؟
در این لحظه دیگه چیزی نگفت و پشت به من به سمت افق رفتو محو شد
این یکی از فانتزیای ادبی بنده بود

*

اس ام اس های فانتزی جدید

*

یکی از فانتزیام اینه که در تولید فیلم و سریال قشنگ توانا شیم بعد خود کفا
نه خود کفا بعد توانا
فک کن قشنگ
مثلا بتونیم فرار از زندان ۲ رو بدیم بسازن
دیگه نیازی به سانسور و زیر نویس نباشه
والا به خدا

منبع:

دانلود فیلم فانتزی

دانلود فیلم فانتزی

دانلود فیلم Alice Through the Looking Glass 2016

نام فیلم : Alice Through the Looking Glass 2016
کارگردان : James Bobin
ژانر : ماجراجویی | خانوادگی | فانتزی
محصول : آمریکا
فرمت : MKV
کیفیت : خیلی عالی WEB-DL 720p
حجم : ۸۵۰ مگابایت
ساال ساخت : ۲۰۱۶
بازیگران : Johnny Depp, Anne Hathaway, Helena Bonham Carter, Sacha Baron Cohen

خلاصه داستان : لیس به سرزمین عجایب بر میگردد تا مرد دلقک را نجات دهد اما…..

فانتزی

دانلود فیلم Alice Through the Looking Glass 2016 با کیفیت خیلی عالی WEB-DL 720p
down لینک مستقیم / لینک کمکی (uploadboy)
1_chart_pie حجم : ۸۵۰ مگابایتت 

منبع:

http://buy-eessay-online.com

آشنایی با ژانر فانتزی

آشنایی با ژانر فانتزی

آشنایی با ژانر فانتزی

سینما و تلویزیون > سینمای‌ جهان – همشهری آنلاین -مهدی تهرانی:
ژانر فانتزی (Fantasy) از گونه‌های سینمایی است که در سالهای اخیر به شدت مورد توجه علاقمندان به سینما قرار گرفته و نزدیکی قابل درکی با ژانرهای ترسناک و علمی تخیلی نیز دارد.

ژانر فانتزي همانگونه كه از نامش برمي‌آيد؛ داستانك‌ها و شخصيت‌هايي را روايت مي‌كند كه عمدتا با زندگي واقعي تفاوت دارند. در اين گونه‌ي پرطرفدار سينمايي؛ خيال‌پردازي حرف اصلي است.

دنياها در اين گونه آثار؛ خيالي تصوير مي‌شوند و استفاده از مواردي همچون وقايع ماورا طبيعي؛ سحر و جادو؛ حس ششم و سفر در مكان و زمان از جمله فرايندهاي پيشبرنده‌ي داستان به شمار مي‌روند. موجودات هيولايي و خيالي نيز بسيار در اين ژانر استفاده مي‌شوند و از اين منظر ژانر فانتزي شديدا با ژانرهاي علمي-تخيلي و ترسناك مرتبط است.

زمينه ظهور و بروز فيلم فانتزي در سينماي جهان از دهه 20 شروع شده‌است. در اين بين سينماي آمريكا با علاقه بيشتري ‍ژانر فانتزي را دنبال كرد و حدودا از سال 1930 با ساخت سري فيلم‌هاي معروف تارزان با حضور جاني ويسمولر؛ ديگر گونه‌ي فانتزي يك ژانر شناخته‌شده و محبوب به حساب مي‌آمد.

از حدود سالهاي 1950 به اين طرف سينماي فانتزي و ترسناك و تخيلي بسيار به هم نزديك شدند. ساخت آثاري مانند “مهر هفتم” به كارگرداني اينگمار برگمان محصول 1957، و “آليس در سرزمين‌عجايب” محصول كمپاني ديزني از آثار شاخص اين دوره هستند.

از دهه 70 تا 90 كم كم حضور استوديوهاي پيشرفته تر در سينما آغاز شده بود. اين استوديوها به كمك وسايل رايانه‌اي در سطح آن روزگار؛ توانستند قدرت خيال نويسندگان و كارگردانان اين ژانر را بيشتر برآورده كنند. به نحويكه ساخته‌هاي شاخص سينماي فانتزي در دهه 90 مانند “ادوارد دست قيچي” ساخته “تيم برتون” و با حضور جاني دپ  محصول 1994 و يا “مسير سبز” به كارگرداني فرانك دارابونت محصول  1999 با حضور تام هنكس؛ واقعا جان تازه‌اي به اين ژانر دادند.

آشنایی با ژانر فانتزی

در هزاره‌سوم اما ژانر فانتزي با شكوفايي هرچه بيشتر استوديوهاي ديجيتال و رايانه‌اي به لحاظ تكنولوژي سر به آسمان سائيد. مجموعه فيلم‌هاي “ماتريكس”؛ “تريلو‍ژي ارباب حلقه‌ها” و هشتگانه “هري پاتر” بخشي از آثاري هستند كه به مدد اين تكنولو‍ژي‌هاي روز؛ ساخته‌شده و بسيار هم با استقبال روبرو شدند.

منبع:

http://buy-eessay-online.com

فانتزی های من

فانتزی های من …

فانتزی های من

یکی از فانتزیام اینه که :
بابام ساعت ۴ صبح بیدارم کنه و بگه : پاشو سحره !
منم بیدار شم !
و به خوبی و خوشی سحری بخورم !
شما مشکلی داری !؟
چرا تو حریم خصوسی مردم دخالت می کنی آخه ?

یکی از فانتزیام اینه که
اسم بچم رو بذارم سپنتا !
وقتی خانوم معلمشون صداش میکنه سپنتا !
کل بچه های کلاس یک صدا بگن ۱۵ تا ?
?

یکی از فانتزیامم اینه شام املت داشته باشیم بعد با گوشیم *۱۱۱# رو بگیرم املتمون تبدیل به پیتزا شه !
الان تابلوئه شام املت داریم ولی خطم همراه اولِ یا بیشتر توضیح بدم ؟ ?

یکی از فانتزیام اینه که برم با اسلحه تو یه بانک چند تا تیر هوایی بزنم بعد و بگم همه بخوابین رو زمین ( در اون حین دخدر همسایمون هم تو گروگان ها باشه ، بنده خدا اومده شهریه دانشگاهشو بریزه ! )
یه ساک بدم به متصدی بانک و بگم هرچی پول هست بزیز تو ساک !
در حالی که داره پولارو جمع میکنه ، صدامو تغییر بدم و اسلحه رو بگیرم سمت دخدر همسایه و بگم بیا اینجا ببینم ! بعد اونم با ترس و لرز میاد ، میگم دانشجویی شما ؟ میگه عآره ، به خدا اومدم شهریه ام رو بریزم !
بگم عــه ! پس اومدی شهریه بریزی پس ؟ اونم بگه عآره !
بعد به متصدی میگم هی ، یارو ، شهریه این خانوم رو هم همین الان بریز ، فیش دخدر همسایه رو هم میدم بهش که مهر بزنه و تایید بانکی کنه که بعدا داستان نشه ?
در همین حال که من حواسم پرت شده ، متصدی وسوسه بشه بخواد دکمه دزدگیر رو بزنه !
بعد متوجه شم و یه تیر بزنم بهش ، اونم در حالیکه داره جون میده یهو دکمه رو بزنه !
بعد پلیسا متوجه شن و بریزن محاصرم کنن و رئیس پلیسا با یه بلندگو داد بزنه بگه اینجا محاصره شدی هیچ راه فراری نداری خودتو تسلیم کن !
بعد منم بگم اگه تا ۳۰ دیقه دیگه یه هلیکوپتر برام نفرسین یکی یکی گروگانارو میکشم ، پلیسا هم قبول کنن و یه هلیکوپتر بفرستن و من در حالیکه یه ساک پر از پول و با یه گروگان به سمت هلیکوپتر میرم یهو از پشت با تیر بزنن منو بعد ساک پر از پول پخش بشه تو هوا و مردم تمام پولارو وردارن و شلوغ پلوغ بشه اوضاع !
بعد منم با حالت دراز کش در حالی که همینجوری داره خون از بدنم میره ، خودمو سمت هلیکوپتر برسونم و برم تو افق محو شم ?
شاید بگید دخدر همسایه چی شد ؟
من به یارو گفتم شهریه اش رو اوکی کنه ، تا دخدر همسایه بره خانوم مهندس شه ، فرد مفیدی واسه جامع اش بشه ، و همچنین شاید تو فانتزی های بعدی کمکم کنه ?
پیام اخلاقی :
من خودم به خاطر نداشتن شغل مناسب مجبور به این کار شدم ، الانم پشیمونم
به خانواده ها هم توصیه میکنم مراقب فرزنداشون و تغییر رفتار اون ها باشن و همیشه با مامورین زحمت کش نیروی انتظامی همکاری و تعامل داشته باشن ?

یکی از فانتزیام اینه که با یه بوکسور دعوام بشه بعد برای انتقام برم تو یکی از مسابقاتی که شرکت کرده ثبت نام کنم بعد برم مسابقه بدم همرو شکست بدم اونم همرو شکست بده . . .
همش با هم چشم تو چشم باشیم و برسیم فینال ، اونم تا حد مرگ منو بزنه ؛ همش هم به نقاطی که آسیب دیدم بزنه ! بعد من با صورت خونی و کبود وقتی که فقط صدای سوت و تپش قلبمو میشنوم یاد حرفای پدر مرحومم بیفتم ! مخاطب خاصمو کنار رینگ ببینم که با گریه میگه : حاجی دیگه ادامه نده که در این حین یهو خر شم و پاشم بزنم دهن بوکسورو آسفالت کنم و داور دستمو بگیره بالا و مسابقه رو ببرم !

فانتزی های من

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ
ﯾﻪ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺑﺨﺮﻡ ﻭ ﺗﻮﺵ ﺍﺳﻤﺎﺭﺗﯿﺰ ﺑﺮﯾﺰﻡ !
ﺑﻌﺪ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻤﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ؟
ﺑﮕﻢ : ” ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ، ﻫﻤﻮﻥ ﺳﺮﺩﺭﺩﻫﺎﯼ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ . . . ”
ﺑﻌﺪﻡ ﭼﻨﺪﺗﺎﺷﻮ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺑﮕﻢ : ﺁﺁﺁﺁﺁﺁﻩ |:
ﻻﻣﺼﺐ ، ﻋﻨﺪﻩ ﮐﻼﺳﻪ !
خخخخخخخخخخخ

یکی از فانتزیام اینه که
در حال رد شدن از خیابون هستم ، یه لحظه چشام سیاه میشه !
چشم هامو باز میکنم ، می بینیم ۳،۴ نفر دورم جمع شدن ، میگن حالت خوبه !؟
به نظر میاد تصادف کردم ، در حالی که همه نگران حال منم ، یکی میپرسه آقا شما اسمت چیه ؟ یه شماره تماسی از خانواده ، چیزی . . .
هرچی فکر میکنم چیزی یادم نمیاد !
آخرین چیزی که یادم میاد اینه که یه موتوری خلاف اومد و بهم زد ، بعد دیگه هیچی نفهمیدم . . .
یهو یکی میاد وسط ، داد میزنه ، وایی ، عباص ، چه بلایی سرت اومده عآخه ؟
بله صدای دخدر همسایه است ، صداش آشناس ولی نمیدونم دخدر کدوم همسایس ?
در همین حال . . .
در همین حال . . .
ای بابا ?
چرا یادم نمیاد ?
آقا من حافظمو از دست دادم جدی جدی ?
چی میخواید از جونم عآخه ?
کمک کنید حافظمو به دست بیارم به جای این مسخره بازیا ?

یکی از فانتزی های من اینه که دیگه به چیزای فانتزی فکر نکنم و یه کم جدی باشم ، ناسلامتی سنی ازم گذشته . . . ?

یکی از فانتزیام اینه که :
یه آموزشگاه تعلیم رانندگی بزنم ، رو درش هم بدم یه پارچه بزنن با متن زیر :
بانوانی که پارک دوبل را طی دوره ی یک ماهه فرا گیرند از پنجاه درصد تخفیف ویژه ی ما برخوردار خواهند شد ?

یکی از فانتزیای عجیبم اینه که
توی مراسم American Music Awards بین جمعیت نشسته باشم بغل Psy ( همونی کُره ایه که گانگنام استایلو خونده ) ، برگرده بهم بگه : داش عباص ، خداییش کارت خیلی درسته ها ، هلاکتم به مولا !
منم سوئیچ پرایدمو پرت کنم تو صورتش بگم : بیا بدبخت پاچه خوار !
فقط یادت باشه زیر صندلی راننده یه خورده پوست پسته ریخته اونارم تمیز کنی !!
بعدش رومو بکنم سمت Eminem و بگم : میبینی داداش ، یه مشت لاشخور دور مارو گرفتن ، هععععییییی . . .
از اونورم مدونا در حالی که روی صحنه داره با اصغر فرهادی دست میده و روبوسی میکه اعلام کنه : جایزه بهترین آلبوم سال ، جاستین بیبر !
جاستینم سریع بیاد روی صحنه و بگه چه آهنگی براتون بخونم ؟
منم از لابلای جمعیت داد بزنم : آهوی دارم خوشگله رو بخون ?
یهو سالن بره هوا و درعین نا باوری جاستین بیبر از تو جیبش یه قمه در بیاره این هوا ( دقیقا این هوا )
Eminem داد بزنه بگه : عباص T این پسره ی قـــــــمه داره ، بپا . . .
منم که دستم خالیه با گوشیم آهنگ ” قیصر ” مسعود کیمیایی رو میذارم و به جاستین میگم : گوش کن جـَـوون ، نامرد باید از بازوی آدم بترسه ، نه از چاقوش . . .
اونم که تحت تاثیر قرار گرفته و توی چشماش اشک مثلث زده میاد و بهم میگه : من میخوام تو رکاب شما باشم ، منم با بغض بگم : اول باید مرد بشی و رومو برگردونم . . .
اونم قمه رو بکنه تو قلبمو فرار کنه . در اون لحظه همه بیان بالا سرم من بگم : یه نخ سیگار بهم بدین !
۵۰cent میاد و بهم سیگار میده منم یه نیگا بهش میندازم و میگم : یادم نبود ، تو ترکم !
Eminem هم بگه : مرتیکه مارو اسکل کردی ؟
منم یه لبخند نرم بزنم و عینک سه بعدی بذارم رو چشمام و یه سلام نظامی بدم و بمیرم . تو اون کش و قوس محمد اصفهانی از لای جمعیت میاد بالا سرمو میخونه :
دنیارو با همه ی خوب و بدش
با همه زندونی های ابدش
پشت سر گذاشتن و رها شدن
رفتن و سری توی سرا شدن
تو همون حین هم زوم دوربین آروم آروم کم میشه و همه خانوادگی تو افق محو میشن . . .
سوالی نیست ؟
ممنون از اینکه این فرصت رو به بنده دادید !
با تچکر

یکی از فانتزی هام اینه که وقتی اعصابم خورده بزنم مخاطب خاصمو لهش کنم بعد پلیس بیاد منو بگیره بندازه زندان ، منم از زندان فرار کنم در حین فرار از پشت تیر بخورم و از هوش برم و وقتی به هوش میام ببینم روی ویلچر نشستم و از دماغ به پایین فلج شدم که درس عبرتی بشه برای سایرین !

یکی از فانتزیام اینه که یه فرش پونصد شونه بگیرم بعد هرشب سرمو بذارم رو یکی از شونه هاش . . .
فکر میکردم تحریم ها حداقل تا دوسال دیگه رو من اثر نذاره ?

یکی از فانتزیام اینه که
فردا اولین روز ماه رمضون ، این دخدر همسایه برامون آش بیاره ، من برم دم در ، یهو هول شه آش از دستش بیفته ، خلاصه زندگیمون رو گند برداره ?
بعد در حالی که صداش میلرزه بگه ببخشید عباص آغآ
منم صدام رو بندازم تو گلو و بگم :
نه بابا ، اشکال نداره ، پیش میاد دیگه ، فدای سرت !
بعد برم شلنگ آب رو بیارم ، یه جارو هم بهش بدم ، بگم اینجارو تمیز میکنی ، مثل اولش برق بیفته ?
والا به غرآن ، عآخه این زن زندگی میشه ؟ نمیشه دیگه
بعد داداشاش با چوب تا افق دنبالم کنم ?
ولی یه دخدر همسایه داریم ، اصن روزه نمیگرن که نذری بدن ، خدایا خانوادشون رو به راه راست هدایت کن ، قول میدم اگه آش از دستش افتاد خودم جلو درو تمیز کنم ?

فانتزی های ذهن من :
وقتی تنها میشی دوستاتو از اینترنت دانلود کنی !
روزا که پشه ها خوابن بری بالا سرشون ویز ویز کنی !
موهاتو بزنی قهر کنه درنیاد !
از خودت فرار کنی گم شی !
برق بره با بزرگترش بیاد !
اشتهات کور شه ببریش مدرسه نابینایان !

منبع:http://buy-eessay-online.com

طنز جدید و جالب از فانتزی ها

مجموعه : مطالب طنز

طنز جدید و جالب از فانتزی ها

طنز جدید و جالب از فانتزی های من

مجموعه جدیدترین طنز فانتزی های من رو برای شما آماده کردیم امیدواریم خوشتون بیاد.

 

یکی از فانتزی هام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم

خودمو با اولین پرواز میرسونم

خیلی کلاس داره لعنتی

طنز جدید و جالب از فانتزی ها

منبع:

http://buy-eessay-online.com